سایت در حال بروزرسانی می باشد. بزودی با شما خواهیم بود.

کریس ویتز Chris Weitz، نویسنده، کارگردان، تهیه کننده و بازیگر آمریکایی، متولد نیویورک و دانش آموخته ی دانشگاه کمبریج است. ویتز فعالیت هنری خود را همراه برادرش (پاول) و با همکار ی در نگارش فیلمنامه ی «مورچه ها» (یکی از سرشناسترین انیمیشن های کمپانی دریم ورکز) آغاز کرد. همکاری و فعالیتی که در سال ۲۱۱۱ با فیلم «شیرینی آمریکایی» هم تکرار شد. فعالیت کریس ویتز از آن سال تاکنون در زمینه های مختلف گسترش پیدا کرده که از آن جمله می توان به بازی در فیلم « چاک و باک » و کارگردانی فیلم هایی نظیر « قطب نمای طلایی »،« زندگی بهتر » و « درباره ی یک پسر » اشاره کرد.

نگارش فیلمنامه های قسمت دوم «پروفسور دیوانه» ساخته ی پیتر سیگال، دو قسمت از مجموعه ی تلویزیونی «جزیره ی فانتزی»، فیلم در دست تولید «سیندرلا» ساخته ی کنت برانا و «درباره ی یک پسر» )ساخته ی مشترک خود او و برادرش پاول از دیگر فعالیتهای کریس ویتز است که، نامزدی اسکار بهترین فیلمنامه ی اقتباسی را نیز برای او به ارمغان آورد.


آنچه در ادامه می خوانید قانون های طلایی او برای فیلمسازی و چکیده ای از تجربه های متعدد او در سالهای حضورش در سینماست.
قبل از آنکه قانون هایم را بگویم بگذارید به نکته ای اشاره کنم که شاید بتوان گفت مهمترین چیزیست که می توانم به شما بگویم! لطفاً از صحنه ی توقف یک ماشین فیلمبرداری نکنید. آن هم به گونه ای که زاویه ی دوربین کمی سربالاست، در باز می شود، کفش یا پای خوشتراش کسی وارد کادر می شود و تصویر به طرف بالا حرکت می کند تا ببینیم او کیست. من از چنین صحنه ای متنفرم! و همچنین از حرکت دایره وار دوربین روی استدی کم steadicam دور کسانی که روبه روی هم ایستاده اند تا با هم صحبت کنند یا همدیگر را در آغوش بگیرند. از کاربرد کلیشه هایی نظیر این جداً پرهیز کنید؛ درست مثل دوری کردن از فردی که ناقل بیماری های پوستیست!

و حالا قوانین:

قانون نخست : در نخستین روز فیلمبرداری اسم تمام اعضای گروه را بپرسید؛ همه شان را!!!…
من خودم در حفظ کردن اسمها خیلی تنبلم ولی یادتان باشد این افراد که گفتم هر کاری از دستشان برآید انجام می دهند تا آنچه که شما در ذهن یا هارد کامپیوتر خود دارید به فیلم تبدیل شود. این کار آنها ارزش به یاد آوردن اسمشان را دارد. به خاطر داشته باشید اگر همه چیز هم تراز و مساوی باشد همه ی اعضای گروه تمام سعی شان را خواهند کرد تا فیلم به بهترین شکل ممکن ساخته شود. تکرار میکنم: به بهتر ین شکل ممکن.

قانون دوم : سعی کنید شرایط کار کردن گروه را کمی درک کنید.
اگر می خواهید کار را دیر شروع کنید سعی کنید دلیلش را به آنها توضیح دهید. برای اینکه بگویید اجرای یک نما قابل قبول است این کار را تا وقت ناهار طول ندهید. گاهی وقتها آدمها به وقت اضافه نیاز دارند و گاهی وقتها دلشان میخواهد به خانه برگردند تا بچه یا بچه هایشان را ببینند. در شکل عمومی، افراد، از اینکه کارشان سر وقت تمام شود خوشحال می شوند. طول دادن کار در تمام روز اصلاً چیز خوبی نیست!

قانون سوم: دستیارتان درباره ی کار، چیزهایی بیشتر از شما میداند.
او (منظور، دستیار شماست) از همه ی ورود و خروج کارهای روزانه و هفتگی اطلاع دارد. رسیدگی به امور عملی را نادیده نگیرید. این، بخشی از کار شماست. امیدوارم این نکته را درک کنید که چرا زمان فراخوان آدمها در طول هفته و سر صحنه، هر بار با تاخیر بیشتری انجام می شود. این می تواند نشان هایی از احترام به گروه تولید فیلم باشد که می خواهند بدانند شما نسبت به کارهای روزانه شان چه واکنشی نشان می دهید.

قانون چهارم: شخصیت خود را حفظ کنید.
فریاد نکشید؛ مگر اینکه آن اتفاق، واقعاً خیلی مهم و البته مستحق فریاد کشیدن باشد .یک دلیل خوب برای فر یاد کشیدن زمانی است که مثلاً یکی از چراغ های نورپردازی سقوط کرده و نزدیک است به کسی اصابت کند! در ضمن ممکن است زیر فشار شدیدی باشید ولی توجه داشته باشید که رها کردن گروه تولید و بازیگران از چنین وضعیتی، بخشی از شغل شماست. اگر کسی واقعاً نیاز دارد با شما صحبت کند او را دور از بقیه ی گروه، به گوشه ای ببرید و با او صحبت کنید.

قانون پنجم: جریان تولید فیلم را به خاطر ناهار یا شام متوقف نکنید.
اگر جزء آن دسته از افراد هستید که دلتان می خواهد در طول غذا خوردن، نگاهی به روزنامه ها بیاندازید، اشکالی ندارد یک ناهار سریع بخورید؛ ولی اگر منتظر نشسته اید تا غذا از راه برسد همان بهتر که بنشینید و صبر کنید. باور کنید هیچکس از شخصی که باعث توقف روند کار می شود خوشش نمی آید.

قانون ششم: مواظب شب زنده داری هایتان باشید.
کارهای روزانه از صبح خیلی زود آغاز می شود و طبعاً اگر خمار باشید و بدن سستی داشته باشید نمی توانید درست فکر کنید.

قانون هفتم: فهرست نماهای مورد نیاز خود را جدی بگیرید.
در شکل مطلوب، برای ضبط هر نما و البته صدور فرمان قطع فیلمبرداری، یک دلیل خوب وجود دارد؛ و این، نتیجه ی طرح و برنامه ایست که از پیش به آن فکر شده. بنابراین سعی کنید قبل از شروع فیلمبرداری، سیاه مشق های خود را انجام داده باشید. یادتان باشد ممکن است کار شما میلیونها سال بعد از اینکه نسل بشر منقرض شد توسط بیگانه های فضایی بازبینی شود؛ و طبعاً شما دلتان نمی خواهد به چشم آنها احمق به نظر برسید! با ایجاد فهرستی از نماهای مورد نیاز خود، جدا از اینکه می توانید برنامه ریزی دقیقی انجام دهید، به راحتی متوجه خواهید شد در کدام روز ،کار آسانی در پیش خواهید داشت و برای کدام روز باید رخت عزا به تن کنید! در چنین شرایطی وقتی شرایط خاصی پیش می آید آماده باشید از طرح ها و نقشه هایی که از قبل
کشیده اید دست بردارید. البته تا آن زمان، حتماً از قبل آماده باشید. و به عنوان نتیجه گیری اینکه به حرفهای تدوینگرتان حتماً گوش دهید. او می داند شما چقدر به تصویر نیاز دارید و کجا باید کات کنید.

قانون هشتم: نماهای نزدیک، اغلب مبالغه آمیز هستند.
این نکته را فراموش نکنید که اگر تاثیر نماهای نزدیک یا کلوزآپها Close-Up را خیلی زود و با استفاده اغراق آمیز از اینگونه نماها از بین ببرید، در حقیقت، اهمیت مضمون و درونمایه ی فیلم که به آن نیاز دار ید را زیر سوال برده اید.

قانون نهم: عمق میدان نیز مبالغه آمیز است!
وقتی نماهای فیلم روی یک پرده ی بزرگ اما چرک و کثیف به نمایش گذاشته شود درست مثل پخش تصویری دانه دار و غیر واضح از تلویزیون بزرگی با وضوح خیلی بالاست! از اینکه چنین حرفی میزنم متاسفم اما خیلی از کارهای شما همینطوری نشان داده می شود. بهتر است از تصویرها و فیلم هایی که عمق میدان کمتری دارند درس عبرت بگیرید؛ و نتیجه اینکه مطمئن شوید مسئول فوکوس کشی Focusing دوربین حتماً میتواند از پس این کار پرزحمت، دشوار و صد البته دقیق برآید.

قانون دهم: فقط به خاطر اینکه اشتباهی از کسی بروز کرده فیلمبرداری را قطع نکنید.
ادامه ی این نما ممکن است در خود، چیزهای خوبی داشته باشد. اجازه دهید بازیگر یا بازیگرانتان متوجه این نکته شوند و همچنین در مواقعی که آنها از مسیر اصلی خارج می شوند سعی کنید به آنها اعتماد داشته باشید.

قانون یازدهم: تکرار کردن نماها همیشه هم اتلاف وقت نیست!
اگر یک باز یگر درخواست تکرار نما را داشت، شما می توانید زمان را تنظیم کنید و با درخواست او موافقت کنید.

قانون دوازدهم: قبل، وسط و حتی بعد از فیلمبرداری به حرف بازیگرانتان گوش دهید.
این حرفها اغلب واضح، قابل لمس و احساس کردنی به نظر می رسد اما در بعضی موارد اینگونه نیست. اساساً کار آنها ( باز یگران ) پیروی کردن از حرفهاییست که نقش آنها در فیلمنامه به شکلی عملی بر زبان جاری می کند تا برای احساسات انسانی قابل باور باشد. باید پذیرفت این کار مشکلی است و البته آنها اغلب می دانند که درباره ی چه چیزی حرف می زنند. گاهی وقتها شما برای گسترش فضای ساختاری داستان یا فیلم خود به آنها نیاز دارید. بنابراین سعی کنید به جای اینکه بگویید « خب، این فقط یه فیلمه! » توضیح بهتری برای خواسته های خود پیدا کنید.

قانون سیزدهم: سعی کنید توضیحات خود برای بازیگرتان را به دلسوزانه ترین شکل ممکن و در قالب الفاظ تاثیرگذار بیان کنید؛ مگر اینکه دلیل خوبی برای رفتاری دیگر وجود داشته باشد.
چیزی که از بازیگرتان می خواهید را به صورت دقیق تشریح کنید و به جای اینکه مثلاً بگویید « من دلم می خواد از بازیگر نقش مقابلت فاصله بگیری » برای او توضیح دهید: « شخصیتی که تو آن را بازی میکنی نمی تواند یکجا بنشیند و به او نگاه کند. » این حرف باعث می شود بازیگر نکته ی مورد نظر شما را بهتر درک کند.
قانون چهاردهم: اگر کاری هست که باید حتماً انجام شود و افراد زیادی ( مثلاً برای حرکت دادن دالی و چیزهایی شبیه آن) آن دور و برها حضور ندارند این موضوع را محترمانه مطرح کنید.
هیچکس دلش نمی خواهد کمتر از شما به فیلم فکر کند. اگرچه شما در گروه تولید فیلم، از عنوان مهیج و جالبی برخوردارید و ممکن است همه شما را رییس خود بدانند، اما یادتان باشد همه مان فقط برای کار کردن سر صحنه هستیم. همین.

قانون پانزدهم: روزنامه ها را سر ناهار بخوانید.
روزهای فیلمبرداری به شکل عجیبی طولانی و آزاردهنده اند و نیازی نیست که برای انجام اینکار ( روزنامه خواندن ) یک ساعت از خواب خود بزنید!

قانون شانزدهم: از بین بردن پول کسی دیگر چندان خوشایند نیست.
حتی اگر کار در استودیو باشد! باید بپذیرید که شما سام پکینپا یا ترنس مالیک نیستید؛ شاید هم هستید و ما خبر نداریم! به هرحال توجه داشته باشید که احتمالاً یک نفر اینکار (ساخت فیلم) را با پول کس دیگری به عهده ی شما گذاشته؛ و طبعاً در این باره باید احساس وظیفه کنید.

قانون هفدهم: هیچکس به خاطر ذخیره ی یک میلیون دلار از بودجه ی فیلم به شما مدال نمی دهد.
و طبعاً نیازی نیست برای یک دوره ی کوتاه مدت در خودتان تغییر ایجاد کنید. پس به همان یک سنت زیر بودجه رضایت داده و کار را به پایان برسانید!

قانون هجدهم: درباره ی تامین هزینه ها اطلاعات کسب کنید.
آیا چیزی درباره ی تامین هز ینه یا مثلاً مبلغ حق استفاده از یک قطعه موسیقی می دانید؟ شما جزء کسانی هستید که دوست دارید قبل از رسیدن به ته جیبتان کمی پول پس انداز کنید یا بعداً اینکار را انجام می دهید؟ من یکی که تا وقتی مجبور نباشم به این چیزها دقت و توجه نمی کنم!

قانون نوزدهم: اگر فیلمی می سازید که در بخشی از اجزای آن جلوه های تصویری کامپیوتری به کار رفته یادتان باشد کسانی که اینگونه کارها را انجام می دهند بیشتر هنرمند هستند تا اینکه آدمهای فنی خشک و اعصاب خردکُنی باشند.یادتان باشد آنها هم مثل بازیگرها نیاز دارند مورد تشویق قرار گرفته و هدایت شوند تا کار خوبی از خود ارائه دهند.

قانون بیستم: واقعاً جالب است که برای شروع فیلمبرداری بگویید «حرکت!» ولی شاید بهتر باشد که قبل از اینکار بپرسید چی و کی آماده است.
این را به عهده ی خود آنها بگذارید. به عبارتی دیگر هیچکس «کات» نمی دهد؛ مگر اینکه دلیل خوبی برای اینکار وجود داشته باشد. به جای اینکه بازیگوشی و بازی هنرپیشه ها را به هم بزنید به آنها اجازه دهید کارشان را تمام کنند و با خنده پی کارشان بروند.

قانون بیست و یکم: خوش بگذرانید!

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه داستان فیلم را اسپویل می‌کند؟